برای دوست شاعرم ، فرزند پاک و نستوه خراسان ، رضا افضلی :
دشنه یی بلند و بران ،
بر گرده ی سپیده نشسته بود
و درخت سوگنامه ی هستی
میوه های نفرت و خون می داد
و ما ، شاعران سرزمین سیل و صاعقه ،
پای در زنجیر حسین منصور ،
قربانی کلام خویشتن بودیم .
بر بام سرخ سپیده ،
در شادیاخ نیشابور ،
با بیرق بر افراشته ی خیام .
در آرزوی شفق ،
حسی زنجیر شده در ما ،
فریاد بر می کشید :
که در تلاطم شب نوش خواران ،
شوکران را ، از شراب
دوست تر می داریم
(دکتر ساغر ساغرنیا)
، ,ی ,سپیده ,دوست ,زنجیر ,ساغرنیا ,ساغر ساغرنیا ,برای دوست ,دوست شاعرم ,در آرزوی ,خیام در
درباره این سایت